abcdonenumbe

کلمات کلیدی

تهیه اسید نیتریک

راهبردهای علمی

پمپ وکیوم

پمپ وکیوم آبی

تعمیر پمپ وکیوم پیستونی شروع

الزام فرهنگی

نحوه تشخیص مزایا و معایب پمپ وکیوم خلاء حلقه آب

پمپ های وکیوم خلاء خشک در صنایع فرآوری مواد غذایی

پمپ هیدرولیک

سیستم هیدرولیک

سیستم های هیدرولیک کولینگ

سیستم پمپ وکیوم خلاء در صنعت خلاء برقی

سیستم پمپ وکیوم خلاء

روش تشخیص نشت پمپ خلاء حلقه مایع

نحوه حل مشکل نشتی پمپ خلاء حلقه آب

پمپ خلاء بدون روغن در کاربردهای صنعت

اصل صرفه جویی در مصرف پمپ خلاء حلقه مایع

پمپ های خلاء برای مبدل های فرکانس

چگونه یک پمپ خلاء خوب بخریم

هنگامی که تعمیر پمپ وکیوم زیر خلاء

تعمیر پمپ های وکیوم خلاء مکانیکی

سرویس پستی ایالات متحده تست آزمایش کامیون های رانندگی را آغاز می کند

شلاق های دیجیتالی برای کار در بخش کشاورزی

نحوه جلوگیری از اضافه بار پمپ وکیوم خلاء

پمپ وکیوم خلاء دستگاه بازیافت

مراحل کار پمپ وکیوم

آمازون می گوید تحویل هواپیماهای بدون سرنشین

پمپ وکیوم آنهیدرید استیک خام

پمپ وکیوم در فرآیند جذب وینیل کتون

پمپ وکیوم برای فرآیند تولید انیدرید استیک

۸۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

دیدن بدون کلمه
من امروز به مصاحبه ای با ادوارد توفت ، گورو مشهور تجسم ، در حال پیاده روی بودم. او گفت که من در مورد مزایای تمرکز روی آنچه می بینید ، بدون هیچ گونه حواس پرتی بیرونی یا داخلی ، به آن توجه ویژه ای کردم. وی از تجربه خود در مورد پیاده روی در یک روز با یک دوست ، در یک محیط طبیعی و آنچه که دوست داشت فقط چند دقیقه نشستن ، صحبت نکردن باشد ، صحبت کرد ، در یک مکان بسیار آرام و فقط در صحنه نگاه کرد. (از قضا ، من نیز در یک محیط طبیعی ، در میان بوته ، کنار یک جریان قدم می زنم - اما من با گوش دادن به این پادکست مشغول کار بودم!)

توفت درباره چگونگی این حرفها اغلب اجازه می دهد کلمات بین ما و آنچه می بینیم صحبت کند. او از دوستی که به آلزایمر مبتلا شده بود صحبت کرد ، و اینکه هر وقت او را پس از آن دید ، نمی تواند کمک کند اما مراقب علائم باشد ، نمی تواند به تعبیر هر آنچه گفته است و از این منظر کمک کند ، کمک کند.

در اینجا دو درس مهم وجود دارد. مورد اول یادآوری این است که چگونه اکثر ما همیشه در تلاش هستیم تا هرچه سریعتر بتوانیم اطلاعات را جذب کنیم. البته اقیانوس اطلاعات در جهان در خارج از کشور وجود دارد ، و اگر می خواهیم "به کار خود ادامه دهیم" (یک امید بیهوده ، می ترسم!) ، ما باید پردازش اطلاعات خود را بهینه کنیم. اما ما مجبور نیستیم که همیشه این کار را انجام دهیم ، و باید آگاه باشیم که نقاط ضعف آن نگرش وجود دارد.

شاید اینجا احساس تند و تند و تند با تفکر سریع و کند Kahnemann وجود داشته باشد ، و ایده دیگری برای این که لحظه های آرام تأمل در طول روز می تواند فواید شناختی به همراه داشته باشد.

در همین راستا ، احتمالاً همه ما می توانیم از سود بردن غافلگیرانه از برخی اوقات گرفتن وقت برای دیدن چیزهای آشنا به عنوان جدید بودن ، بیابیم - نشستن و خیره شدن به آن ، عاری از پیش تصورات درباره آنچه که قرار است تصور شود. به ما بگویید یک کار دشوار در بعضی مواقع ، اما اگر سعی کنید ذهنیت کلمات را خالی کنید و فقط ببینید ، ممکن است به آن برسید.

بیشتر بدونید: اثر DER ها روی کارکرد دستگاه های حفاظتی

درس دوم خاص تر است و برای همه ما صدق می کند ، اما شاید خصوصاً برای معلمان و مراقبان. گاهی اوقات شما باید هنگام مشاهده یک فرد تحلیلی باشید ، اما اگر با کسی که دارای برچسب ('یادگیری-معلولیت' ، 'اوتیستیک' ، 'آلزایمر' و غیره) است ، در تعامل هستید ، هر دو فایده ای خواهید داشت. بدون فکر کردن به آن برچسب. شاید بدون پیش تصور آن برچسب ، چیزی غیر منتظره را ببینید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۲۹
abcdonenumber1 abcdonenumbe

اصول اساسی یادگیری
وقتی فکر می کنید موثرترین استراتژی برای شما چه خواهد بود ، اصول اساسی حافظه را فراموش نکنید:

(1) تکرار تکرار تکرار

ترفند پیدا کردن راهی برای تکرار است که برای شما جالب است. این تا حدی توسط سطح دشواری اداره می شود (خیلی آسان کسل کننده است ، بسیار دشوار است که دلسرد کننده باشد). نکته این است که فعالیتی پیدا کنید (بیش از یک ، در واقع) ، که به شما امکان می دهد از طریق تکرارهای کافی انگیزه خود را حفظ کنید تا آنها را به سمت سر خود سوق دهید. به خاطر داشته باشید که اهمیت این موارد نیز:

(2) تغییر زمینه

تکرار ساده (cat - el gato؛ cat - el gato؛ cat - el gato ...) نه تنها کسل کننده ، بلکه کمترین راهکار برای تجربه تکرار مورد نیاز است. نه تنها می خواهید کلمات ارائه شده در انواع جملات مختلف را ببینید و بشنوید؛ شما همچنین می خواهید آنها را به روش های مختلف تجربه کنید - گوش دادن ، خواندن ، صحبت کردن ، نوشتن.

(3) تمرین خود را فضا کنید

(4) پیوند را جستجو کنید

بیشتر بدونید: تامین جریان های خطای کافی

مبنای کلمه کلیدی mnemonic و دلیل برخی از کلمات "آسان" و برخی دیگر نیست. به دنبال شباهت بین کلمات ، و خلاق بودن در صورت لزوم ، برای کاهش بار یادگیری و کاهش تعداد تکرارهای لازم برای رفع کلمه در حافظه ، بسیار مهم است. این می تواند به همان سادگی باشد به عنوان مشاهده اینکه "گتو" بسیار شبیه "گربه" است ، یا اینکه "ال بورگو" به معنی "گوسفند" است زیرا گوسفندها کسل کننده هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۲۸
abcdonenumber1 abcdonenumbe

قهرمانان حافظه
یک مطالعه از یادگاران استثنایی هیچ توانایی شناختی برتر و هیچ تفاوت ساختاری در مغز آنها را نشان نداده است. این اختلافات در فعالیت های مغزی را نشان می دهد که به نظر می رسد استفاده از یک مأموریت فضایی را منعکس می کند. 9 نفر از 10 قهرمان حافظه استفاده خود را از روش loci تأیید کردند. با وجود سالها تمرین در مونیمونیک و عملکرد چشمگیر در حفظ کردن ، هیچ ماده ای در خاکستری افزایش نیافته است ، همانطور که در مورد کسانی که دانش تخصصی دارند نیز وجود داشته است.

در سال 2002 ، یک مطالعه بریتانیایی مغز ده "حافظه برتر" - هشت مدعی برتر در مسابقات جهانی حافظه ، و دو نفر را که قبلاً برای دستاوردهای خارق العاده خود در حافظه مطالعه کرده بودند ، اسکن کرد - همه افرادی که از نظر واقعیات برجسته حافظه را نشان داده بودند. توانایی به سرعت به خاطر سپردن صدها شماره یا کلمات نامربوط. ده "قهرمان حافظه" با ده کنترل همسان بودند ، که هیچ توانایی حافظه ای غیر از حد معمول نداشتند.

آزمایش نشان داد که حافظه های حافظه تقریباً برابر با گروه کنترل توانایی شناختی عمومی بودند ، اما با کمال تعجب ، بر حافظه کار و حافظه کلامی طولانی مدت نمره بیشتری کسب کردند. آنها در حافظه بصری تفاوت ندارند.

به شرکت کنندگان در این مطالعه سه مجموعه تصویر نشان داده شد. صورت ها ، برف ها و اعداد سه رقمی. انتظار می رود که این اعداد ، نوعی از مواردی باشند که حافظه های ممتاز از آن برتری دارند ، تفاوت های عملکرد زیادی بین دو گروه را نشان می دهد. چهره ها نوعی محرک است که بیشتر افراد از آنها تخصص قابل توجهی دارند ، بنابراین تفاوت کمتری انتظار می رفت. و دانه های برف برای کلامی الگویی بسیار دشوار است و انتظار می رود که هر دو گروه در یادآوری آنها به همان اندازه ضعیف باشند.

در حالی که از شرکت کنندگان خواسته شد که مغز آنها را به یاد بیاورند که کدام یک را دیده اند و ترتیب آنها نشان داده شده است. در حقیقت تفاوت های مورد انتظار در عملکرد پیدا شده است و به محققان این امکان را می دهد تا بین فعالیت های مغزی که منعکس کننده قدرت یادگیری است از یکدیگر تمایز قائل شوند. فعالیتی که میزان اطلاعات آموخته شده را منعکس می کند.

تعدادی از مناطق مغز البته برای هر دو گروه در همه کارها فعال بودند. اما از نظر فعالیت بیشتر در برخی مناطق اختلاف نظر بین دو گروه وجود دارد و جالبتر اینکه از نظر وجود حافظه با استفاده از نواحی مغزی که مورد استفاده گروه کنترل نیست. به ویژه ، صرف نظر از وظیفه و بدون در نظر گرفتن عملکرد ، بخشهای حافظه ، غده جسم برتر بری داخلی ، قشر پشت سر هم دوطرفه و هیپوکامپ خلفی راست را درگیر می کنند. این مناطق شناخته شده است که در حافظه مکانی و ناوبری نقش دارند.

در مورد سؤال ، نه از ده قهرمان حافظه توصیه کردند که از بعضی از مکانها برای بعضی یا همه کارها استفاده کنند.

این محقق نتیجه گیری کرد ، "حافظه برتر توسط توانایی ذهنی استثنایی یا اختلافات ساختاری مغز هدایت نمی شود بلکه به این نتیجه رسیدیم که حافظان برتر از یک استراتژی یادگیری مکانی استفاده می کنند و مناطق مغزی مانند هیپوکامپ را که برای حافظه و مخصوصاً برای حافظه مکانی ضروری هستند ، استفاده می کنند. ""

به گفته یک محقق دیگر ، "اگر از روش صحیح استفاده می کنید ، با کاربرد زیاد و کار سخت می توانید حافظه خود را بهبود بخشید. مطمئناً به نظر نمی رسد که این مسئله از ماشین آلات عصبی استفاده کند."

بیشتر بدونید: نقش اینترنت اشیا در منابع انرژی تجدید پذیر

جالب ترین یافته از این مطالعه این بود که ، در بین حافظه های حافظه ، هیچ تغییری در حجم ماده خاکستری ایجاد نشده است ، با وجود این که این افراد به طور متوسط ​​11 سال در حال انجام تمرین مونیمونیک بودند (دامنه 3 تا 38.5). اسکنهای مشابه مغزی از نوازندگان و رانندگان تاکسی لندن افزایش قابل توجهی در حجم ماده خاکستری به عنوان تابعی از تعداد سالها تمرین / تجربه پیدا کرده اند. به نظر می رسد این یافته از این دیدگاه پشتیبانی می کند که تمرین در استراتژی های یادگیری پرچم فواید استراتژی هایی را ندارد که از لحاظ ایجاد ارتباطات جدید و رشد نورون های جدید ، درک و تسلط بر دانش معنادار را توسعه می دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۲۷
abcdonenumber1 abcdonenumbe

حافظه عکاسی
آیا حافظه عکاسی وجود دارد؟
گفته می شود که "عکاسی" یا حافظه eidetic در حدود 8٪ از کودکان رخ می دهد ، اما تقریباً همه اینها از آن رشد می کنند. این پدیده در بزرگسالان بسیار نادر است و در واقع وجود حافظه عکاسی هنوز هم تا حدودی بحث برانگیز است. با این وجود ، ممکن است ناهنجاری های خاص مغز منجر به راه هایی برای پردازش اطلاعات شود که به طور چشمگیری با حالت طبیعی متفاوت است (به پرونده کیم پیک مراجعه کنید).

آیا حافظه عکاسی مطلوب است؟
به طور کلی فرض بر این است که به هر حال چنین خاطره ای چیز مهمی خواهد بود. من به هیچ وجه مطمئن نیستم که چنین است.

بیایید لحظه ای در شیرسویسکی بمانیم ، یک خاطره انگیز برجسته که در کتاب A.R. مشهور شده است. لوریا اگرچه شرسفسکی به عنوان چنین حافظه "عکاسی" نداشت ، اما به دلیل ظرفیت شگفت انگیز خود برای سینناستیزی (ارتباط یک مدال حسی با دیگری ، توانایی فوق العاده ای داشت که به سرعت و به راحتی مرتکب حجم عظیمی از اطلاعات به حافظه شود. ممکن است شما یک صدای "سبز" را ببینید و توانایی ایجاد تصاویر بصری.

با این حال ، در حالی که از بسیاری جهات سودمند است ، این توانایی نزولی کاملاً جدی داشت. جزئیات نامربوط تمایل دارد که در حافظه وی گنجانده شود ، و اینها در راه فراخوان بعدی وی قرار می گیرند. سردرگمی بسیاری از تصاویر متناقض و جزئیات حسی نیز اغلب مانع درک او می شود. او همچنین در فراموشی دشواری های بزرگی داشت و با گذشت زمان با بسیاری از موارد موجود در حافظه خود مشکل بیشتری پیدا کرد و نمی خواست آن را به خاطر بیاورد (اگرچه در واقع به راه حلی برای این امر برخورد کرد: او اطلاعاتی را که روی تخته سیاه نوشته شده تصور می کرد) ، و خودش را پاک کرد!)

جالب اینجاست که چند وقت پیش ، من یک خواننده را دریافت کردم که یک نوجوان را می داند که با یک "حافظه عکاسی" مشکل دارد ، یک ایمیل دریافت کردم - او در درک آنچه می خواند ، بسیار مشکل داشت.

حرف من این است که صرفاً یک بانک اطلاعاتی ، مانند یک کامپیوتر ، به خودی خود کافی نیست. حافظه برای مفید بودن باید بتواند مورد استفاده قرار گیرد! و مؤثرترین استراتژی های حافظه مواردی هستند که استفاده از حافظه را تسهیل می کنند ، نه صرفاً ذخیره آن.

بیشتر بخوانید: انواع سطح مشترک بین صفحه مرکزی

در این یادداشت ، می خواهم به نقل از ماری کاروترس ، که در مورد هنرهای حافظه قرون وسطایی بسیار نوشته است. Carruthers متقاعد کننده معتقد است که این ایده که "خوب از یک هنر حافظه به یاد آوردن چیزهایی است تا آنها را بعداً مورد استفاده قرار دهیم" ، یک تصور غلط است. در عوض ، "هنر حافظه" متصدی در عمل به گونه‌ای طراحی نشده بود که به او اجازه دهد دقیقاً در هر جزئیات ، ترکیباتی را که قبلاً ساخته بود ، مجدداً بیان کند. ... [اما] یک هنر اختراع است ، هنری که باعث می شود فرد بتواند ... به وقفه ها و سؤالات پاسخ دهد ، یا ایده هایی را که لحظه به لحظه برای او بوجود آمده ، بدون اینکه ناامید شود ، یا از دست بدهد جای خود را در طرح بگیرد سخنرانی اصلی او. "

به همین ترتیب ، هنر حافظه که توسط راهبان قرون وسطایی به کار رفته است ، شامل "ساخت تصاویر ذهنی برای ذهن است که ذهن بتواند با آن به عنوان روشی اساسی در تفکر انسان کار کند." این تکنیک نه فقط به منظور "دسترسی سریع به هر قطعه از مواد ذخیره شده ممکن است بخواهد طراحی شده باشد ، بلکه وسیله ای برای ساخت هر تعداد پیوندهای ارتباطی متقابل و ارتباطی بین عناصر فراهم می کند."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۲۵
abcdonenumber1 abcdonenumbe

استفاده از cognates برای یادگیری واژگان ایتالیایی
در مقاله خود در مورد استفاده از cognates برای کمک به یادگیری واژگان به زبان دیگری ، به عنوان مثال تلاش برای یادگیری کلمه آلمانی برای مهم ، "wichtig" و اینکه چگونه قلاب در آنجا وجود ندارد را برای یادآوری آن ذکر کردم (به همین دلیل بسیاری از افراد از ما دوباره به تکرار حرف می افتد تا سعی کنیم واژگان را در سرمان بکشیم). با این حال ، من خاطرنشان کردم ، اگر می دانستید که wichtig از ریشه ای که وزن ، وزن و وزنی نیز دارد ، سرچشمه می گیرد ، می توانید از ترجمه به عنوان wichtig = وزنی ، مهم استفاده کنید و اکنون ارتباط معنی دار خود را دارید.

چنین ارتباطاتی کاملاً با نیاز به تمرین از بین نمی رود ، اما این بدان معناست که تمرین بسیار کمتری لازم است. شما فقط باید روی آن ارتباط معنی دار متمرکز شوید.

بیایید نگاهی به آن داشته باشیم.

لیستی از 1000 کلمه متداول ایتالیایی ، که از زیرنویس های فیلم و سریال های تلویزیونی تهیه شده است ، شامل 475 اسم به علاوه 17 عدد (کاردینال و ترمینال است ، بنابراین من آنها را در یک دسته جداگانه قرار داده ام).

من 475 اسم را بر اساس ارتباطات معنی دار موجود برای یک انگلیسی زبان که به زبان ایتالیایی یاد گرفته است ، طبقه بندی کرده ام:

208 بسیار آسان است ، به این معنی که بسیار نزدیک به همتایان انگلیسی خود هستند (گروه 1)

54 اگر هنوز به دنبال آن هستید ، بسیار آسان است ، زیرا با همتایان انگلیسی خود آشنا هستید و به اندازه کافی مشابه هستند (گروه 2)

دیدن 101 سخت تر است ، اما هنوز هم شناخت هستند (گروه 3)

77 هنوز هم شناخته‌شده اما دشوارتر هستند (گروه 4)

23 شناسه دارند ، اما با کلمات مبهم یا کلمات متداول فرانسوی یا اسپانیایی ، یا شباهت بسیار کمتر مشهود است (گروه 5)

12 ، و فقط 12 ، بی ارتباط هستند ، و به همین دلیل به یک ارتباط mnemonic نیاز دارند (گروه 6)

از میان 17 شماره ، همه افراد شناس هستند و بیشتر آنها کاملاً آشکار است.

به عبارت دیگر ، حدود 94٪ این گروه با یک کلمه انگلیسی ارتباط معنی داری دارند. موافقم که اسمها و اعداد به مراتب بیشتر از سایر بخش های گفتار شناخته شده هستند ، اما با این وجود ، این چشمگیر است.

بیشتر بخوانید: طراحی استنلی هال جدید

من مشغول کار بر روی یک کتاب کار هستم که به این موارد گسترش می یابد ، و شامل 1000 کلمه برتر است. در ضمن امیدوارم لیست های زیر در مورد این اسم ها و اعداد مفید باشد.

در اینجا اعدادی که در لیست ظاهر می شوند:

uno ، یک

به دلیل ، دو - فکر دوگانه ، دوگانه

سه ، سه - همچنین با مثل ، مثلث ، سه گانه ، سه پایه نیز آشنا شوید

چهار دست ، چهار - به چهار گوش ، چهار گوش ، چهار گوش ، مربع فکر کنید

cinque ، پنج - شناخت با پنج ، اما این خیلی آشکار نیست. همچنین با quinquennial و quinate و البته cinq فرانسه نیز شناخت

سی ، شش - شناخت ، اما شما باید روی قسمت اول "شش" تمرکز کنید!

مجموعه ، هفت شناخت ، اما ممکن است به فکر سپتامبر باشد (که قبلاً در ماه هفتم بود ، قبل از اینکه رومی ها تقویم را با تغییر در آنچه که در ماه ژوئیه و آگوست تبدیل می شوند) اصلاح کنند ، همچنین سپتامبر و سپته زار. سپتامبر فرانسوی

هشت ، هشت - فکر هشت پا ، هشت پا ، اکتاو

رمان ، نه - نوفل فرانسوی ، نوامبر انگلیسی (به همین دلیل: به عنوان ماه نهم شروع شد) ، رمان

dieci ، ده - با اعشار ، و فرانسوی دیکس

venti ، بیست و بله ، در انگلیسی واژه هایی وجود دارد که با این واژه آشنا هستند ، اما آنها بسیار نادر هستند؛ با این حال ، اگر t اولیه را رها کنید ، کلمات بسیار شبیه تر می شوند

چنتو ، صد - شناخت با قرن ، قرن

میگلیا ، هزار نفر - به میلی متر ، میلی ثانیه و غیره فکر کنید

میلیونی ، میلیون

primo ، اول - به اولیه فکر کنید

دوم ، دوم

terzo ، سوم

 

خوب ، بیایید به اسم نگاه کنیم. اول ، مواردی که بسیار شبیه به همتایان انگلیسی خود هستند:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۲۲
abcdonenumber1 abcdonenumbe

هدف شما چیست؟
استراتژی شما نیز بسته به اینکه هدف اصلی شما درک زبان (یا خواندن یا گوش دادن) یا تولید آن (صحبت کردن یا نوشتن) باشد ، بسیار متفاوت خواهد بود. البته یادگیری صحبت کردن یا نوشتن بسیار دشوارتر از یادگیری درک ساده است (که به جای یادآوری سخت تر به شناخت نیاز دارد).

رویکردهای یادگیری واژگان
بنابراین رویکرد شما برای یادگیری یک زبان به همه این عوامل بستگی دارد. به ویژه ، چگونگی یادگیری یک زبان بستگی به این دارد که چرا می خواهید زبان را یاد بگیرید.

بخش عمده ای از کتاب های زبان خودآموزی فرض می کنند هدف شما سفر به کشوری است که به آن زبان صحبت می کند. بر این اساس ، تأکید بر یادگیری عبارات مناسب برای موقعیت هایی مانند غذا خوردن در رستوران ، خرید بلیط قطار و غیره است. بخش دیگری که در حال رشد است برای مسافرین تجاری و با عبارات مناسب برای معرفی های رسمی ، مکالمات در یک دفتر و غیره در نظر گرفته شده است. هر دو این مقوله بر مکالمه تأکید دارند - یادگیری صحبت کردن و گوش دادن.

هیچکدام از اینها ، من نمی ترسم کاری برای من انجام دهم. من سعی کردم ، اما آنها خیلی از آنچه می خواهم فاصله دارند. هر وقت من برای آنها صرف می کنم با صدای کمی هدر می رود که می گوید: ‘پس؟ من اهمیت می دهم؟ چرا باید بخواهم این را بدانم؟ »خواست من همیشه این است که بتوانم زبان را بخوانم.

من وقتی کتاب "چینی ادبی را با روش استقرا" پیدا کردم بسیار خوشحال شدم - کتابی در سال 1948 که با ارائه متن ساده ترین متن کلاسیک چینی - Classic of Filial تقدی - و یادداشت کردن در مورد معنی هر شخصیت از جمله جمله نکاتی درباره اشتقاق آن شخصیت ها و عناصر آنها. این روش احتمالاً برای بسیاری از افراد جذابیت ندارد ، اما از آنجا که دلیل اصلی من برای یادگیری چینی خواندن متون کلاسیک است ، برای من بسیار جذاب است.

بیشتر بخوانید: رفتار کششی دیگر منسوجات

بخش عمده ای از درخواست تجدید نظر این است که شما از همان ابتدا یاد می گیرید ، چیزی "واقعی" است. این متنی است که مردم بیش از 2000 سال در حال خواندن و مطالعه آن بودند. این تنها به کلمات جذابیت ذاتی می بخشد. و نگاه کردن به هر کاراکتر از طریق ریشه شناسی آن ، به هر کلمه عمق معنا می بخشد که بلافاصله پیوندها ، و گاهی اوقات ، تشدید احساسی را فراهم می کند.

برای من ، یعنی من می دانم که ، برای بسیاری از افراد ، این رویکرد باعث سردی آنها می شود.

نکته این است که فارغ از اینکه یک دوره / کتاب / برنامه چقدر "خوب" باشد ، مهم این است که چقدر خوب برای شما مفید است. به همین دلیل ، حتی اگر از سیستم "کنسرو" استفاده می کنید ، هنوز هم باید آن را با سلیقه و سبک شخصی خود تنظیم کنید. برای انجام این کار شما باید استراتژی های متنوعی را برای فراخوانی و درک اصول درگیر داشته باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۲۰
abcdonenumber1 abcdonenumbe

نزدیک شدن به یادگیری یک زبان دیگر
چند کلمه برای یادگیری لازم دارید؟
تجزیه و تحلیل واژگان انگلیسی * نشان داد که 1000 کلمه اول 84.3٪ کلماتی را که در مکالمه به کار رفته است ، 82.3٪ کلمات در داستان نویسی ، 75.6٪ کلمات در روزنامه ها و 5/73٪ کلمات در متون دانشگاهی را به خود اختصاص می دهد. . 1000 مورد دوم حدود 5٪ دیگر را تشکیل می دهد (به طور خاص ، 6٪ مکالمه ، 5.1٪ داستان ، 4.7٪ روزنامه ها ، 4.6٪ از متون دانشگاهی). به عبارت دیگر ، اگر 1000 کلمه برتر را یاد بگیرید ، 84٪ کلماتی را که در مکالمه معمولی استفاده می کنید ، می فهمید و اگر 2000 نفر برتر را یاد گرفتید ، 90٪ کلمات استفاده شده را می فهمید.

در حالی که تلاش برای یادگیری این 1000 کلمه دوم ممکن است تلاش زیادی برای به دست آوردن زیاد به نظر نرسد ، تفاوت بین درک 84٪ کلمات و درک 90٪ در واقع کاملاً چشمگیر است. آن 2000 نفر اول را بیاموزید ، و می توانید به آنجا بروید و با مردم صحبت کنید ، و کلماتی که نمی فهمید بارها و بارها توسط متن مشخص خواهد بود.

شما همچنین به اندازه کافی خواندن رمان (87.4٪) کافی خواهید داشت - پوشش آنچنان مطابق با مکالمه نیست ، اما به اندازه کافی خوب است ، به خصوص وقتی مزیتی را که یک کتاب نسبت به مکالمه دارد در نظر بگیرید - می توانید تا زمانی که نیاز دارید درک کنید چه چیزی را می گیرید. گفته می شود

من چنین تجزیه و تحلیل هایی را در زبان های دیگر ندیده ام ، اما تصور می کنم نتایج مشابه باشد (شاید حتی با پوشش بالاتر نیز توجه شود ، زیرا معمولاً توافق می شود که انگلیسی واژگان مخصوصاً بزرگی دارد).

I.S.P. Nation ، در متن گسترده خود در مورد یادگیری واژگان به زبان دیگری ، می گوید: "کلمات با فرکانس بالا به حدی اهمیت دارند که هر کاری معلمان و زبان آموزان می توانند انجام دهند تا اطمینان حاصل کنند که آموخته اند ارزش انجام دادن را دارند."

به یک معنا ، کلمات با فرکانس بالا به راحتی قابل یادآوری هستند زیرا اغلب آنها را می بینید. اما کلمات ذاتاً در چگونگی یادگیری آنها متفاوت هستند. چه عواملی بر یادگیری کلمات فردی حاکم است؟

عواملی که بر چگونگی یادگیری یک کلمه تأثیر می گذارد
مهمترین عامل در تعیین چگونگی یادگیری آسان کلمات ، البته چقدر مشابه بودن آنها با کلمات در زبان مادری (یا زبان دیگری که شما به خوبی می شناسید) مشابه است. یادگیری زبانی که با زبانی که از قبل می شناسید ارتباط تنگاتنگی دارد ، بدیهی است پیشنهادی بسیار متفاوت برای یادگیری زبانی که بی ارتباط است. بنابراین ، یادگیری زبان اسپانیایی وقتی که از قبل فرانسه و انگلیسی و لاتین را می دانید (موقعیت خودم) با توجه به تعداد زیاد کلماتی که "شناخت" هستند بی نهایت آسانتر می شوند (کلماتی که در هر دو زبان یکسان یا بسیار مشابه هستند).

لازم است به اصطلاح "شناسه های دروغین" توجه ویژه داشته باشید - کلماتی که به نظر می رسد مشابه هستند ، اما دارای معانی مختلف هستند. اما در بیشتر موارد نیازی به استراتژی خاصی نیست. این تفاوت که آنها متفاوت هستند کافی است (البته ، البته اگر شما به اندازه کافی آگاه باشید که هر بار که با این کلمه برخورد کردید را به خود یادآوری کنید - اگر خودتان را به زبانی غوطه ور کنید) این بسیار راحت تر خواهد بود.

عامل دیگر شباهت بین کلمه و کلمات دیگر به زبان انتخابی است که قبلاً آموخته اید.

بیشتر بخوانید: مطالعه پاسخ خمش متناوب و اتلاف انرژی در عضوهای سازه فولادی سرد

عامل دیگر زمینه ای است که شما در حال یادگیری کلمه هستید. شما معمولاً فقط یک کلمه را همزمان یاد نمی گیرید. بنابراین عواملی که بر سهولت یادگیری تأثیر می گذارد عبارتند از:

رابطه بین کلمات (یادآوری کلماتی که به معنای مشابه هستند ، اگر همزمان سعی کنید آنها را یاد بگیرید) دشوارتر است.
چند کلمه را در یک زمان می آموزید (اگر کلمات دشوار هستند ، تعداد کمتری یاد بگیرید)؛
نظمی که شما آنها را یاد می گیرید (کلماتی که اول و آخر یاد می گیرید آسان تر به خاطر می آیند ، بنابراین باید توجه بیشتری به افراد میانه کنید ، تا آن را جبران کنند)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۱۹
abcdonenumber1 abcdonenumbe

استراتژی های مفصل - استراتژی های یادگیری ، استراتژی های سازمانی - در این جنبه کار می کنند. آنها برای افزایش تعداد پیوندها (اتصالات) یک کد حافظه طراحی شده اند. بنابراین ، هنگامی که توجه کنیم که لامپری یک "مهره آبزی مانند مارماهی با دهان مکنده" است ، احتمالاً با مارماهی ، ماهی و دریا ارتباط برقرار خواهیم کرد. اگر بخاطر بیاوریم که گفته می شد هنری اول در اثر لامپ های مایع جان خود را از دست داده است ، ما پیوند دیگری برقرار کرده ایم. که به نوبه خود ممکن است پیوند دیگری را به همراه آورد ، که ناتیو مارش یک بار رمز و راز با عنوان "گشت و گذار از آباژورها" نوشت. و اگر کتاب را خوانده اید ، این پیوند خوبی خواهد بود ، زیرا خودش پیوندی غنی دارد. (همانطور که پیوند قبلی وجود دارد اگر شما از هنری اول آگاه باشید).

از طرف دیگر ، در صورت عدم آگاهی از لامپ ها ، می توانستید با کلمه "چراغ" پیوند ممتونی برقرار کنید ، و یک ماهی شبیه مارماهی را با لامپ در چشمان خود تصور کنید یا روی سر آن تعادل برقرار کنید.

بنابراین ، هر دو نوع استراتژی تفسیری یک هدف دارند - برای افزایش تعداد اتصالات. اما پیوندهای مونمونیک به این معناست که دلخواه هستند ضعیف تر است. ارزش آنها در شرایطی به وجود می آید که یا شما فاقد دانش لازم برای برقراری ارتباط معنی دار هستید ، یا در حقیقت هیچ ارتباط معنی داری وجود ندارد (به همین دلیل برای یادگیری واژگان ، مونیمونیک ها اینقدر محبوب هستند و برای یادگیری لیست ها و سایر اطلاعات سفارش یافته )

کجا ما را ترک کرد؟

کدهای حافظه با تکرار قوی تر می شوند
تکرار کافی است که بتواند یک کد حافظه قوی داشته باشد
با این حال دستیابی به تکرارهای کافی یک روند طولانی و اغلب کسل کننده است
کدهای حافظه نیز با افزایش تعداد پیوندهایی که به سایر کدهای حافظه دارند ، آسان تر می شوند
استراتژی های مفصل بر روی این اصل ایجاد ارتباط با کدهای موجود کار می کنند
برخی از استراتژی های مفصل ارتباط معنی داری بین کدهای حافظه ایجاد می کنند - اینها قوی تر هستند
استراتژی های یادگیری باعث ایجاد ارتباطاتی می شوند که معنادار نیستند
استراتژی های مونیمونیک در مواردی که هیچ ارتباط معنی داری وجود نداشته باشد ، یا فاقد دانش برای ایجاد ارتباطات معنی دار هستند ، مفیدترین هستند.
بنابراین ، استراتژی های ممتاز موفقیت خاصی در یادگیری زبانهای دیگر داشته اند. اما اگر بتوانید ارتباط معنی دار برقرار کنید ، این کارآیی بیشتری خواهد داشت. به عنوان مثال ، در اسپانیایی کلمه surgir به معنای ظاهر شدن ، پاشیدن ، ظهور است. اگر این مورد را با کلمه افزایش ، از لاتین جابجایی متصل کنید ، تا برخیزید ، پس ارتباط معناداری دارید ، و روشن نیست که وقتی این کلمه را پیدا کردید ، مشکل زیادی نخواهید داشت. با این وجود ، اگر واژگان انگلیسی شما کلمه افزایش را شامل نمی شود ، ممکن است به جای آن یک ارتباط از نظر مثنی مانند صداهای سورگیر مانند شکر ایجاد کنید ، بنابراین می توانید تصویری ذهنی ایجاد کنید که شامل قند قند شود. حال هر یک از این موقعیت ها را تصور کنید. تصور کنید که یک ماه دیگر این کلمه را پیدا نکردید. وقتی این کار را کردید ، کدام یک از این اتصالات احتمالاً معنای صحیحی را به وجود می آورند؟

اما مطمئناً همیشه نمی توان ارتباطات معنی دار برقرار کرد.

بیشتر بدونید: پمپ وکیوم صادراتی به عراق

نکته ای که باید به خاطر داشته باشید اینست که شما بر نیاز به تکرار غلبه نکرده اید. این استراتژی ها فرضی هستند. اصل اساسی همیشه باید به خاطر داشته باشید: کدهای حافظه با تکرار تقویت می شوند. پیوندها با تکرار قوی تر می شوند. اگر شما مونمونیک را تمرین نکنید ، یادتان نمی آید. برای هر ارتباطی نیز همین موضوع صادق است ، اما اتصالات معنی دار ذاتاً قوی تر هستند ، بنابراین به تکرار نیاز ندارند.

من همچنین متذکر می شوم که تحقیقات تجربی همواره شامل تعداد بسیار محدودی از کلمات است که باید آموخته شود. در حالی که این کاملاً قابل درک است ، این سؤال را ایجاد می کند که تا چه اندازه این یافته ها برای موقعیت های یادگیری در دنیای واقعی قابل اجرا است. اگر شما در حال یادگیری یک زبان جدید هستید ، باید حداقل 2000 کلمه جدید را یاد بگیرید. آیا کلید واژه mnemonic در چنین شرایطی قرار دارد؟ کلید واژه mnemonic در موقعیت های دنیای واقعی (دوره های فشرده زبان) مورد استفاده قرار گرفته است ، اما اینها شرایط آزمایشی نیستند و ما باید نسبت به نتیجه گیری هایی که از آنها نتیجه می گیریم محتاط باشیم. استراتژی کلمه کلیدی به زمان و تلاش برای پیاده سازی نیاز دارد و در صورت استفاده بیش از حد ، ممکن است معایبی داشته باشد. برخی از کلمات خود را به تکنیک های دیگر وا می دارند. حداقل برای دانش آموزان باتجربه تر (که تعدادی از استراتژی های مؤثر را خواهند داشت و قادر به استفاده صحیح از آنها هستند) احتمالاً استراتژی کلمات کلیدی به بهترین گزینه به صورت انتخابی استفاده می شود ، شاید برای موارد خاص دشوار.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۱۸
abcdonenumber1 abcdonenumbe

بازگشت به عقب
ارزش کلمه کلیدی mnemonic است ، البته ، در فراخوان قبل - یعنی در مثال بالا ، شما یاد گرفتید که carta به معنای حرف است. وقتی کلمه carta را می بینید ، کلمه کلیدی mnemonic به شما کمک می کند تا به خاطر بیاورید که به معنای حرف است. اما اگر از اسپانیایی نامه خواسته شده باشید ، کلید واژه mnemonic چقدر مفید خواهد بود؟

مطالعه ای که به این سؤال پرداخته است نشان داد که کلمه کلیدی mnemonic برای فراخوان عقب مانده از سایر راهبردهای مورد استفاده آنها بدتر نیست. از طرف دیگر ، این هم بهتر نبود - و این علیرغم اینکه برتر برای فراخوان جلو (یادآوری انگلیسی هنگام اسپانیایی بودن) بود. عدم موفقیت روش به دلیل مشکلی در یادآوری خود کلمه کلیدی نبود. به یاد داشته باشید ، معنی انگلیسی و کلمه کلیدی در تصویر mnemonic به هم گره خورده اند ، بنابراین جای تعجب ندارد که به یاد آوردن کلمه کلیدی داده شده به زبان انگلیسی به اندازه یادآوری انگلیسی با توجه به این کلمه کلیدی ، به اندازه کافی باشد. اما مسئله این است که البته ، تولید کلمه (ناآشنا) اسپانیایی از کلمه کلیدی بسیار سخت تر از به یاد آوردن کلید واژه (آشنا) از زبان اسپانیایی است.

استفاده از کلید واژه mnemonic برای به یاد آوردن جنسیت
یکی دیگر از جنبه های یادگیری واژگان برای بسیاری از زبانها جنسیت است. کلمه کلیدی mnemonic با استفاده از یک برچسب جنسیت در تصویر 9 با موفقیت در یادآوری جنسیت اسمها به کار رفته است. این ممکن است به همان سادگی باشد که شامل یک مرد یا یک زن باشد (یا یک شی خاص ، وقتی زبان دارای جنسیت خنثی است) ، یا می توانید از کد دیگری استفاده کنید - برای مثال ، اگر یادگیری آلمانی دارید ، می توانید از تصویر یک آهو برای جنس مردانه.

چرا کلمه کلیدی mnemonic باید یک استراتژی مؤثر باشد؟
بیایید در مورد اصول اساسی نحوه عملکرد حافظه فکر کنیم.

قدرت کدهای حافظه و در نتیجه سهولت در یافتن آنها ، تابعی است که تا حد زیادی تکرار می شود. به سادگی ، هر چه بیشتر چیزی را تجربه می کنید (یک کلمه ، یک رویداد ، یک شخص ، هر چیز دیگری) ، قوی تر و به راحتی حافظه خود را برای آن چیز به یاد خواهید آورد.

به همین دلیل ابتدایی ترین استراتژی حافظه - ساده ترین و اولین آموخته شده - تکرار گل سرخ است.

تکرار به این صورت است که ما موارد را در حافظه کاری نگه می داریم ، یعنی "در ذهن". وقتی به ما شماره تلفنی گفته می شود و باید آن را به اندازه کافی بخاطر بسپاریم که بتواند آن را شماره گیری کند یا آن را بنویسد ، اکثر ما آنرا تکرار می کنیم.

بیشتر بخوانید: انتخاب پمپ وکیوم دو منظوره مناسب

تکرار فاصله - تکرار در فواصل زمانی - این است که ما بیشتر کدهای حافظه خود را در فروشگاه حافظه بلند مدت خود سیمان می کنیم. اگر هیچ تلاشی عمدی برای یادگیری شماره تلفن انجام ندهید ، اما با این وجود اغلب از آن استفاده کنید ، ناگزیر با آن آشنا خواهید شد (چند تکرار که انجام خواهد شد ، مسئله تغییرپذیری فردی است).

اما بیشتر ما متوجه می شویم که تکرار به تنهایی مؤثرترین استراتژی نیست و وقتی ما عمدا آرزو می کنیم چیزی را یاد بگیریم ، به طور کلی استراتژی های دیگر ، مفصل تر را درگیر می کنیم.

چرا ما آن را انجام می دهیم؟ اگر کدهای حافظه با تکرار تقویت می شوند ، چرا کافی نیست که به سادگی تکرار شوید؟

خوب ، اینطور است تکرار کافی است. اما خسته کننده است این یک نکته است

نکته دوم این است که ساختن کدهای حافظه آسان تر (که بعد از این همه تمرین است) فقط با قوی تر کردن کدهای حافظه حاصل نمی شود. همچنین ایجاد ارتباط زیاد بسیار مهم است. کدهای حافظه در یک شبکه نگهداری می شوند. با دنبال کردن دنباله ای از کدهای مرتبط ، مورد خاص خود را پیدا می کنیم. واضح است که هرچه مسیرهای پیشتاز به کد مورد نظر شما منتهی شود ، احتمال پیدا کردن آن بیشتر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۱۶
abcdonenumber1 abcdonenumbe

مقایسه کلمه کلیدی mnemonic با دیگر استراتژی ها
به عنوان یک قاعده کلی ، مطالعات تجربی در مورد اثربخشی کلمه کلیدی mnemonic ، آن را با اغلب موارد تکرار گل سرخ ، یا ، در اغلب موارد ، "تلاش برای یادآوری سخت ترین" (یعنی روش های خودتان) مقایسه کرده اند. جای تعجب آور نیست که کلمه کلیدی mnemonic باید از تکرار گلایه برتری داشته باشد ، و مطالعه ذکر شده در بالا نشان می دهد که چرا مقایسه با کنترلهای "رایگان" ممکن است نتایج متناقض (و ناآگاهانه) را نشان دهد.

مطالعاتی که روش کلمه کلیدی را به طور مستقیم با سایر استراتژیهای مفصل مقایسه کرده اند ، مفیدتر هستند.

تعدادی از مطالعات ، استراتژی کلمه کلیدی را در برابر روش یادگیری واژگان مقایسه کرده اند (بسیار مورد علاقه معلمان است ؛ دانش آموزان این کلمه را برای یادگیری در چندین متن معنی دار مختلف تجربه می کنند). نظریه پیشنهاد می کند که روش زمینه باید چندین اتصال را با کلمه هدف ترغیب کند ، و بنابراین انتظار می رود یک استراتژی بسیار مؤثر باشد. با این حال ، مطالعات نشان داده اند که روش کلمه کلیدی باعث ایجاد یادگیری بهتر از روش زمینه می شود.

پیشنهاد شده است که دانشجویان اگر می خواستند معنای این کلمه را خود ، از متن استفاده کنند ، از روش متن بهره مند می شوند. با این حال ، مطالعه ای که این امکان را مورد بررسی قرار داده است ، نشان داد که شرکت کنندگان با استفاده از روش زمینه عملکرد به مراتب بدتر از افرادی که از کلمه کلیدی mnemonic5 استفاده می کنند ، انجام دادند. این حتی در شرایطی که آزمونی به آزمودنی ها داده می شد ، صادق است که تصور می شود از مزیت روش متن استفاده می کند - یعنی افراد مورد نیاز برای تولید جملات معنی دار با کلمات هدف.

همین محققان بعداً این احتمال را دنبال کردند که با این وجود ، روش زمینه ممکن است در فراخوان طولانی مدت برتر باشد - از مسیرهای اتصال چندگانه / بازیابی به کلمه هدف بهره مند شد. در آزمایشی که هر دو گروه کلمات کلیدی و متن پس از یادگیری این کلمات تا زمان تسلط بر آنها ، یادآوری بهتر از گروه کلمات کلیدی نبود ، وقتی که یک هفته بعد آزمایش شدند (از طرف دیگر ، بدتر هم نبود) ) 2.

بیشتر بدونید: پمپ خلاء پیمایش خشک در صنعت بازیافت نفت و گاز

دو مطالعه اخیر برتری کلمات کلیدی mnemonic نسبت به متنی متن را تأیید کرده اند.

یک تحقیق دیگر به این سؤال که آیا استراتژی تکرار کلمه کلیدی - تکرار (که در آن به موضوعات گفته شده بود که از تکرار و همچنین تصاویر استفاده می کنند در هنگام پیوند کلمه کلیدی به ترجمه انگلیسی کلمه ای که باید آموخته شود) بهتر بود یا نه ، استفاده کرد. مال خود آنها نتوانستند از مزایای استفاده از تکرار در بالای تصاویر 8 استفاده کنند.

با توجه به رویه های استفاده شده ، می توانم ببینم که چرا ممکن است این اتفاق بیفتد. تصور کنید که سعی می کنید یاد بگیرید که carta برای نامه اسپانیایی است. کلمه کلیدی آشکار سبد خرید است. بر این اساس ، شما یک تصویر از سبد پر از حروف را شکل می دهید. با این حال ، با ساخت این تصویر ، به شما گفته می شود که کلمات برجسته "حرف کارت" را بارها و بارها برای خود تکرار کنید. دیدن این سخت نیست که بسیاری از افراد ممکن است هنگام انجام این کار ، تصویر را کاملاً از دست دهند. بنابراین مؤلفه تکرار استراتژی به اندازه جایگزین کردن آن ، به اندازه پیوند تصاویر نیست. تکرار پیوندی که قرار است در حال تقویت آن باشید (سبد پر از حروف) ممکن است مفیدتر باشد (در حقیقت ، من شخصاً با خودم تکرار می کنم: "carta - نامه؛ سبد پر از حروف").

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۹ ، ۲۲:۱۴
abcdonenumber1 abcdonenumbe